چگانه گویی

فرهاد 💖

پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۸ ب.ظ

شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی

وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی 



صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم 

همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم

 



صفحه ی کهنه ی یادداشت های من 

گفت دوشنبه روز میلاد منه، 

اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه 

آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه 



غروب سه شنبه خاکستری بود 

همه انگار نوک کوه رفته بودن 

به خودم هی زدم از اینجا برو 

اما موش خورده شناسنامه ی من 



عصر چهارشنبه ی من، عصر خوشبختی ما 

فصل گندیدن من ، فصل جون سختی ما 



روز پنجشنبه اومد 

مثل سقاهک پیر ، رو نوکش یه چیکه آب

گفت به من بگیر بگیر 


جمعه حرف تازه ای برام نداشت 

هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود

۹۴/۰۳/۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰
جانگولک

نظرات  (۱)

صفحه ی کهنه ی یادداشت های من 


گفت دوشنبه روز میلاد منه، 


اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه 


آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه 
پاسخ:
دوسش دارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی