مث همیشه
چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۸ ب.ظ
- اعصابم خرده از همه چیزایی که نمیذارند بخوابم. اصلا خودت چرا بیداری؟
-منم اعصابم خرده از دست توی بی صفت که نمیذاری من بخوابم.
.- اوهوم- پای چشام گود افتاده؟
-نه
-حداقل یه نگاه بکن بعد بگو نه. جان من گود نیفتاده؟پس چرا من اینجوری حس میکنم
- گفتم نه!
-بداخلاق-...- ولی تو پای چشمات گود افتاده... خب نیفتاده چرا چشم غره میری؟
-اصلا میخوای لالایی بخونم؟
-اره- لا لا لالایی لالا لالایی لا لا لالایی لالا لالا... اااااااااااا چرا گریه می کنی پس؟-...- میگم چرا گریه میکنی؟باشه حرف نزن. به جهنم. بیا بریم بخوابیم خسته م
.- من خسته نیستم.
- هستی. بریم بخوابیم.زود باش. بریم.
- باشه
از آینه کند و رفت توی رخت خوابش. انقد غلت زد تا بلاخره خوابید.
۹۴/۰۳/۱۳